مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : یکشنبه 89/12/1
نظر

وطن یعنی گذشته، حال، فردا                            تمام سهم یک ملّت ز دنیا

امام علی (ع) :

هویت  انسان آن است که نسبت به عمر از دست رفته (که در آن کوتاهی کرده است) اشک بریزد و نسبت به وطنش علاقه مند باشد.»

از مجموع  آیات شریفه قرآن نکات زیر  در خصوص هویت و وطن دوستی دریافت می شود:

1) وطن و دیار، یک چیز خیالی نیست، بلکه حقیقتی دارد و علاقه انسان به وطن طبیعی است.

2) وطن انسان به طور طبیعی قابل دفاع است.

3) اخراج یک فرد یا یک گروه از وطن خود، بدون علت ممنوع است.

4) مبارزه در راه حفظ وطن مطلوب است.

5) اگر وطن برای انسان ناهموار باشد و شخصیت انسانی و ایدئولوژی های انسان را مختل کند، باید علاقه خود را به وطن از اولویت خارج کرده و در صورتی که توان اصلاح آن را ندارد، وطن را ترک و مهاجرت نماید.

ماده 29 در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز چنین می گوید:

«هر کس در مقابل آن جامعه ای وظیفه دارد که رشد کامل و آزاد شخصیت او را میسر سازد...» 6

و این نشان می دهد که وطن و حبّ وطن باید تابع تکامل روحی و شخصیت انسان باشد، نه اینکه انسان پیرو وطن قرار گرفته و تحت هر شرایطی در آن بماند حتی اگر منجر به سقوط شخصیت او شود.

درباره ارزیابی وطن و شناخت هویت و مختصات آن، مباحث فراوانی در کتاب های سیاسی و حقوقی مطرح شده است.

امیرالمومنین(علیه السلام) در خطبه بیست و نهم از نهج البلاغه خطاب به مردمی که از جنگ خسته شده اند و گوش به فرمان حضرتش نمی دهند می فرماید:

«ایَّ دار بعد دارکم تمنعون و مع ایّ امام بعدی تقاتلون»

«از کدامین خانه و وطن دفاع خواهید کرد؟ اگر از وطن خود که دار اسلام است دفاع نکنید. و اگر همراه با من آماده پیکار با دشمن نشوید، پس از من با کدام رهبر، آماده پیکار، دشمن خواهید شد؟»

شخصیت انسان آن است که نسبت به عمر از دست رفته (که در آن کوتاهی کرده است) اشک بریزد و نسبت به وطنش علاقه مند باشد.»

آیا وطن دوستی مطلوب است؟

اعزام فراموش نشدنی...

در حدیثی از حضرت علی علیه السلام آمده است:

«عمرت البلدان بحب الاوطان » 1 ؛ «شهرها با حب وطن آباد می شود.»

و در حدیث دیگری از آن حضرت می خوانیم:

«من کرم المرء بکائه علی ما معنی من زمانه و حنینه الی او طایفه» 2 ؛ «از نشانه های ارزش و شخصیت انسان آن است که نسبت به عمر از دست رفته (که در آن کوتاهی کرده است) اشک بریزد و نسبت به وطنش علاقه مند باشد.»

اساساً انسان، رابطه مادی و معنوی فراوانی با زادگاه خود دارد و همین پیوند عاطفی، باعث علاقه او به وطن می شود.

بنابراین «حب الوطن من الایمان »، هم طبیعی و هم منطقی است:

طبیعی است به دلیل همان انس و الفتی که در قلب انسان نسبت به وطنش ایجاد می شود، و منطقی است به دلیل اینکه دفاع از وطن موجب دفاع از ارزش های موجود در آن می شود البته به شرط آنکه حق و حقیقت در وطن حاکم باشد وگرنه باید برای برقراری حق در وطن کوشید و اگر مقدور نیست از آنجا هجرت کرد، چنانکه اصحاب رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم در آغاز دعوت به اسلام چنین کردند و به مدینه هجرت کردند.

 

وطن از دیدگاه قرآن

در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که در باره وطن به نحوی سخن می گوید، این آیات به چند دسته قابل تقسیم است:

دسته اول: آیاتی است که احترام به وطن را کاملا تایید می کند، مانند:

«واذ اخذنا میثاقکم لا تسفکون دمائکم و لا تخرجون انفسکم من دیارکم »3 ؛ «به یاد آرید زمانی را که ما از شما پیمان گرفتیم که خون های یکدیگر را نریزید و یکدیگر را از وطن های خود بیرون نکنید.»

دسته دوم:  آیاتی است که به صورت غیرمستقیم، محبوبیت وطن را گوشزد می کند، مانند:

«انّما جزاء الذّین یحاربون الله و رسوله ویسعون فی الارض فساراً ان یقتلوا اویصلبوا...» 4 ؛ «به درستی که جزای کسانی که با خدا و رسولش به بیکار  برمی خیزند و در روی زمین برای فساد می کوشند این است که کشته شوند یا به دار آویخته شوند... »

بنابراین محبت به وطن نه تنها مذموم نیست بلکه محرومیت از آرامش در وطن می تواند موجب مقاومت و پیکار شود.

دسته سوم: آیاتی است که بیان می دارد اگر شرایط حفظ اعتقادات در وطن مهیّا نباشد می توان از آن مهاجرت کرد و نباید در آن مکان باقی مانده مانند:

«ان الذین تو فاهم الملائکة ظالمی انفسهم، قالوا فیم کنتم؟ قالو کنا مستضغفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الها واسعه فتها جروا فیها... » 5 ؛ «فرشتگان کسانی را در می یابند که به خود ظلم کرده اند، از آنان می پرسند در چه حالی بودید؟ آنان پاسخ می دهند که ما در روی زمین از بینوایان بودیم، فرشتگان می گویند: مگر زمین خدا پهناور نبود؟ پس مهاجرت می کردید در آن ...»

از مجموع این آیات شریفه نکات زیر دریافت می شود:

1) وطن و دیار، یک چیز خیالی نیست، بلکه حقیقتی دارد و علاقه انسان به وطن طبیعی است.

2) وطن انسان به طور طبیعی قابل دفاع است.

3) اخراج یک فرد یا یک گروه از وطن خود، بدون علت ممنوع است.

4) مبارزه در راه حفظ وطن مطلوب است.

5) اگر وطن برای انسان ناهموار باشد و شخصیت انسانی و ایدئولوژی های انسان را مختل کند، باید علاقه خود را به وطن از اولویت خارج کرده و در صورتی که توان اصلاح آن را ندارد، وطن را ترک و مهاجرت نماید.

ماده 29 در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز چنین می گوید:

«هر کس در مقابل آن جامعه ای وظیفه دارد که رشد کامل و آزاد شخصیت او را میسر سازد...» 6

و این نشان می دهد که وطن و حبّ وطن باید تابع تکامل روحی و شخصیت انسان باشد، نه اینکه انسان پیرو وطن قرار گرفته و تحت هر شرایطی در آن بماند حتی اگر منجر به سقوط شخصیت او شود.

پی نوشت ها:

1) بحارالانوار، ج 75، ص 45

2) بحارالانوار، ج 7، ص 264

3) بقره/ 84

4) مائده/ 33

5) نساء/ 97

6) اعلامیه جهانی متون بشر، ماده 29.

 منابع:

قرآن کریم

نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی

شرح نهج البلاغه، علامه محمد تقی جعفری، ج 6

پیام امام امیرالمومنین، آیة الله مکارم شیرازی، ج 2

تا اینجا  مطالبی کلی در مورد حب وطن و هویت هر فرد بیان شد ...

حال بنگریم ... گذشته ... حال ... خودمان و آنان که به وطن ما تعلق داشته اند...

یکی از به اصطلاح مفاخر مورد احترام مردم اردکان که 8 سال بر اریکه قدرت ریاست جمهوری ایران اسلامی تکیه زد کسی نبود جز محمد خاتمی ... کسی که مورد علاقه عام وخاص در اردکان بوده واکنون نیز علاقمندی و ارادات خیلی ها به ایشان قابل تامل است ...

قرار شد هویت همان توجه به گذشته و حال باشد ...

از محمد خاتمی که مورد افتخار ما اردکانیهاست چه برجای مانده است ... بیایید قدری تامل نماییم ... نخوانده و ندیده ... چشم و گوش بسته اسیر تعصبات نباشیم... مطالب زیر را مطالعه کنید ... تفسیر و برداشت آزاد است ...

مرکز اسناد انقلاب اسلامی  مدتهاست فراخوانی زده در خصوص جمع آوری نقش موثر خاتمی - موسوی - کروبی در فتنه های اخیر و این مرکز که یکی از مراکز معتبر جهانی است این سه نفر از از منافقین به نظام و فتنه گر می داند.

برای مطالعه بیشتر همه چیز در مورد خاتمی اینجا کلیک کنید...

لطفا بخوانید، فکر کنید سپس براساس حق قضاوت کنید

این مطالب ادامه خواهد داشت...